دست نوشته های یک ذهن پراکنده

من می اندیشم پس هستم،چون هستم شک می کنم،چون شک می کنم باید جستجو کنم،چون جسنجو می کنم،امکان دارد خطا کنم، پس حق خطا دارم

دست نوشته های یک ذهن پراکنده

من می اندیشم پس هستم،چون هستم شک می کنم،چون شک می کنم باید جستجو کنم،چون جسنجو می کنم،امکان دارد خطا کنم، پس حق خطا دارم

به دنیا بگویید بایستد...

من ایستاده ام یا زمان ؟؟؟
چرا من همانم که بودم و زندگی همان است که بود؟؟؟؟؟؟
من گام بر نمی دارم یا زمین سخت و سفت ؟؟؟
من این همه آشفته ام یا هوا آشوب به پا کرده؟؟؟
من بارانیم یا خیسی گونه هایم از آسمان است؟؟؟؟
من دلم تنگ است یا این همه غریبگی از جای دیگری ست؟؟؟؟
به هر حال امشب عجیب منم و من...
نظرات 1 + ارسال نظر
شنتیا دوشنبه 12 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 05:23 ق.ظ http://redshantia.mihanblog.com

سلام
منم زاده ی پاییزم.داره صداش میاد میشنوی؟ پاییز
خیلی زیبا مینویسی بهت تبریک میگ.
من اصولا از کسایی که بیشتر تو وبلاگشون دلنوشت هاشونو میزارن خیلی خوشم میاد و هر چند وقت یه بار بهشون سر میزنم.
راستی دختر پاییز خوشحال میشم نوشته های منو هم نقد کنی و باعث افتخاره.
بهم سر بزن. هر چند نوشته های من به پای نوشته های شما نمیرسه.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد