خستگی با تن کجدار و مرسضش همه ما در برگرفته من تو و همه آدم ها را آدم هایی که باید قاه قاه خنده سردهند تا صدای خندشان گوش دنسا را کر کند اما همه انگار مسخ شده اند آدم هایی که تا بهار می آید مسخ بهار می شوند وتنها به نگاه کردن اکتفا می کنند آدم هایی تا تابستان از راه می رسد مسخ تابستان می شوند و آنگار که باید کوله بار سفری را ببندند اما از سفر که می رسند بازهم خسته اند آدم هایی که تا پاییز از راه می رسد دوباره مسخ مس شوند خود را با هزار کت و شال گردن می پو شانند و می گذارند تا رنگ های پاییز چشم هایشان را پر کند آدم هایی که تا زمستان از راه می رسد مسخ زمستان می شوند و کمی می لرزند و قدم هایشان را در برفی که شاید ببارد فرو می کنند آدم هایی که با آمدن و رفتن فصل ها فکر می کنند زندگی در جریان است و به اندک دلخوشی خوشحال اند و مس گذراند تا عمرشان همچو بهاز تابستان به پاییز برسد و با نزدسک شدن زمستان عمرشان خود را مهیای کوچ ابدی می ککند زندگی گس امروز من و تو در دهان تلخ عمر چنین می گذرد دوست من
خستگی با تن کجدار و مرسضش همه ما در برگرفته من تو و همه آدم ها را آدم هایی که باید قاه قاه خنده سردهند تا صدای خندشان گوش دنسا را کر کند اما همه انگار مسخ شده اند آدم هایی که تا بهار می آید مسخ بهار می شوند وتنها به نگاه کردن اکتفا می کنند آدم هایی تا تابستان از راه می رسد مسخ تابستان می شوند و آنگار که باید کوله بار سفری را ببندند اما از سفر که می رسند بازهم خسته اند آدم هایی که تا پاییز از راه می رسد دوباره مسخ مس شوند خود را با هزار کت و شال گردن می پو شانند و می گذارند تا رنگ های پاییز چشم هایشان را پر کند آدم هایی که تا زمستان از راه می رسد مسخ زمستان می شوند و کمی می لرزند و قدم هایشان را در برفی که شاید ببارد فرو می کنند آدم هایی که با آمدن و رفتن فصل ها فکر می کنند زندگی در جریان است و به اندک دلخوشی خوشحال اند و مس گذراند تا عمرشان همچو بهاز تابستان به پاییز برسد و با نزدسک شدن زمستان عمرشان خود را مهیای کوچ ابدی می ککند
زندگی گس امروز من و تو در دهان تلخ عمر چنین می گذرد دوست من
گاهی استراحت لازم است
آی گفتی خواب.پلکام دارن رو چشام سنگینی می کنن و هلاک هلاکم.ولی همه ی خستگی ها با خواب
برطرف نمیشن که ای کاش میشدن.