اتفاقی اومدم تو وب لاگت ... نوشته هات آدم رو جذب میکنه، می بره تو فکر، یه حس خوب ... با اینکه اکثرشون کوتاه و جمع و جور هستن ولی خیلی سبک و راحت خودشونو می ندازن تو وجود آدم ... از نوشته هات خوشم میاد ... مرسی
منم وقتی کم میارم و به قول تو اون لکه های نورانی وجودم کم میشه حس می کنم واقعا چیزی برای ارائه دادن ندارم و نمی تونم بجنگم. اما معتقدم اشک ریختن اگه هیچ چیز بیرونی رو حل نکنه حداقل درون رو آروم میکنه و شاید باعث بشه اون لکه های نورانی وجود بیشتر دیده بشه.
به نظر من هم با گذر عمر آدم لکه های نورانی بزرگی رو که تو وجوش رو داره از دست میده و اونقدر کوچیک میشه که بعضا ممکنه کامل از بین بره ولی این مساله کاملا به خود آدم وابسته است. بعدش هم آدم اول باید بخواد بجنگه بعدش رسم و رسوم جنگیدن رو یاد بگیره تو دلیل اشک ریختن در برابر سختی ها رو ندونستن رسم جنگیدن میدونی ولی به نظر من تو به این خاطر کم میاری که استقامتت کمه و زود شونه خالی می کنی. در کل نوشته هات خیلی جالبه اینو جدی میگم. عزت زیاد
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
چراغ قوه بدم خدمتتون!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
عزیزم برای اینه که بزرگ شدی پاکی بچه گیت کمتر شده
اتفاقی اومدم تو وب لاگت ... نوشته هات آدم رو جذب میکنه، می بره تو فکر، یه حس خوب ...
با اینکه اکثرشون کوتاه و جمع و جور هستن ولی خیلی سبک و راحت خودشونو می ندازن تو وجود آدم ...
از نوشته هات خوشم میاد ... مرسی
منم وقتی کم میارم و به قول تو اون لکه های نورانی وجودم کم میشه حس می کنم واقعا چیزی برای ارائه دادن ندارم و نمی تونم بجنگم.
اما معتقدم اشک ریختن اگه هیچ چیز بیرونی رو حل نکنه حداقل درون رو آروم میکنه و شاید باعث بشه اون لکه های نورانی وجود بیشتر دیده بشه.
به نظر من هم با گذر عمر آدم لکه های نورانی بزرگی رو که تو وجوش رو داره از دست میده و اونقدر کوچیک میشه که بعضا ممکنه کامل از بین بره ولی این مساله کاملا به خود آدم وابسته است.
بعدش هم آدم اول باید بخواد بجنگه بعدش رسم و رسوم جنگیدن رو یاد بگیره تو دلیل اشک ریختن در برابر سختی ها رو ندونستن رسم جنگیدن میدونی ولی به نظر من تو به این خاطر کم میاری که استقامتت کمه و زود شونه خالی می کنی.
در کل نوشته هات خیلی جالبه اینو جدی میگم.
عزت زیاد