دست نوشته های یک ذهن پراکنده

من می اندیشم پس هستم،چون هستم شک می کنم،چون شک می کنم باید جستجو کنم،چون جسنجو می کنم،امکان دارد خطا کنم، پس حق خطا دارم

دست نوشته های یک ذهن پراکنده

من می اندیشم پس هستم،چون هستم شک می کنم،چون شک می کنم باید جستجو کنم،چون جسنجو می کنم،امکان دارد خطا کنم، پس حق خطا دارم

بگو در شبهای تو چی می گذره

می دونم که روزهای پایانی ساله و کلی کار دارم

می دونم که رئیس و بقیه اعضای واحد نیستن و من باید خیلی از کارها رو انجام بدم

می دونم که تلفن واحد دائم زنگ می خوره و واحدهای دیگه جواب کارشون رو می خوان

اما با تمام اینهایی ...  فنجونم رو بر می دارم و یک قهوه برای خودم درست می کنم  کنار پنجره می ایستم و از منظره زیبای کوهها که از اتاق دیده می شه لذت می برم و با خودم می خونم

بگو در شبهای تو چی می گذره

بی من از شبهای تو کی می گذره

بی تو عمرم مثل آهنگ سکوت

توی لحظه های خالی می گذره

تو به میخونه نرو عزیز من

من تو دستهای تو پیمونه می شم

با همه مستی و آشفتگی هات
من برای تو یه میخونه می شم

به این قسمت که می رسم فنجون رو جلوی بینیم می گیرم و مست می شم از بوی قهوه و نفس عمیق می کشم و فکر می کنم

سال داره تموم می شه

سال ۸۶ با همه خوبی ها و بدی هاش

اتفاقات خوب زیاد افتاد اما در کنارش خیلی اتفاقات عجیب و بد هم برای من افتاد

بگو در شب های تو چی می گذره؟ بی من از شبهای تو کی می گذره؟


دیگه من با تو غریبه نیستم ،نفسهات محرم دستهای منه
می دونم که آشنا تر شده ای با همون من که تو من داد می زنه
تو به میخونه نرو عزیز من،من برات قصه مستها رو می گم
مثل رقاصه معبدها می شم
سر عشق بت پرست ها رو می گم

یه کمی از قهوه رو می نو شم و با خودم تکرار می کنم من در سال جدید دختر پاییزی متفاوتی خواهم بود

بگو در شب های تو چی می گذره؟ بی من از شبهای تو کی می گذره؟
من همون شاخه نباتم به خدا توی چشمهات من طناز و ببین
تو سکوتم که به عرفان می رسه غزل خواجه شیراز و ببین
تو به میخونه نرو عزیز من،من برات باده میشم جام میشم
لعبت بهشتی رباعیات،ساقی بزم های خیام میشم
بگو در شبهای تو چی می گذره،بی من از شبهای تو کی می گذره

 

بیشتر مثل یک قرارداد نا نوشته با خودم می مونه.....

نظرات 1 + ارسال نظر
آرمین آران سه‌شنبه 21 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 11:17 ق.ظ http://aranlar.blogsky.com/

سلام
منم از پسرهای پاییزم اتفاقا
بله سال ۸۶ همونطور که گفتی داره تموم میشه
ولی نکته مهم تجارب ما در مقابله با مشکلات زندگی هستش . اگه از ۸۶ پند نگیریم ۸۷ سنگینتر می شه.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد